مقدمهای بر نظریه داو
نظریه داو همیشه بخشی جداییناپذیر از تحلیل تکنیکال بوده است. نظریه داو حتی قبل از کشف نمودارهای شمعی (کندل استیکها) توسط جهان غرب به طور گسترده مورد استفاده قرار میگرفت. در واقع امروزه نیز از مفاهیم نظریه داو استفاده میشود. میتوان گفت که تریدرها بهترین شیوهها را با کمک نظریه داو و کندل استیکها ترکیب میکنند.
نظریه داو توسط چارلز اچ داو (Charles H. Dow) که سرویس اخبار مالی داو جونز (وال استریت ژورنال) را نیز تأسیس کرد، به جهان معرفی شد. او در زمان حیات خود، مجموعهای از مقالات را از دهه 1900 نوشت که در سالهای بعد با عنوان «نظریه داو» شناخته میشد. در این نظریه اعتبار زیادی به ویلیام پی همیلتون (William P. Hamilton) تعلق دارد که این مقالات را با نمونههای مرتبط در یک دوره 27 ساله گردآوری کرد. از زمان چارلز داو خیلی چیزها تغییر کرده است و از این رو این نظریه طرفداران و منتقدان زیادی دارد.
نظریه داو چیست؟
اساساً، نظریه داو (DOW) چارچوبی برای تحلیل تکنیکال است که بر اساس نوشتههای چارلز داو در مورد تئوری بازار است. او به همراه ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser)، شرکت Dow Jones & Company را تأسیس کردند و میانگین صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه دادند.
داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال و یکی از بنیانگذاران Dow Jones & Company بود. وی به عنوان بخشی از این شرکت، به ایجاد اولین شاخص سهام، معروف به شاخص حمل و نقل داوجونز (DJT) و به دنبال آن میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) کمک کرد. داو این نظریه را در مجموعهای از سرمقالههای وال استریت ژورنال بیان کرد.
داو هرگز ایدههای خود را به عنوان یک نظریه خاص ننوشت و به آنها چنین اشارهای نکرد. با این حال، بسیاری از طریق سرمقالههایش در وال استریت ژورنال از او مطالب زیادی یاد گرفتند. پس از مرگش، ویراستاران دیگری، مانند ویلیام همیلتون، این ایدهها را اصلاح کرده و از سرمقالههای او برای گردآوری آنچه که امروزه به عنوان نظریه داو شناخته میشود، استفاده کردند.
چارلز داو در سال 1902 درگذشت و به این دلیل هرگز نظریه کامل خود را در بازار منتشر نکرد، اما چند نفر از پیروان و همکاران او کارهای وی را گسترش داده و در مقالاتی منتشر کردند. برخی از مهمترین افرادی که با مقالات خود به انتشار نظریه داو کمک کردند عبارتند از:
- «فشار سنج بازار سهام»، ویلیام پی همیلتون (1922)
- «نظریه داو»، رابرت ریا (1932)
- «چگونه به بیش از 10000 سرمایهگذار برای کسب سود در سهام کمک کردم»، جورج شفر (1960)
- «نظریه داو امروزی»، ریچارد راسل (1961)
داو معتقد بود که بازار سهام به عنوان یک کلیت، معیار قابل اعتمادی از شرایط کلی کسبوکار در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل کل بازار میتوان به دقت آن شرایط را ارزیابی کرده و جهت روندهای اصلی بازار و جهت احتمالی تک تک سهمها را شناسایی کرد.
این نظریه در تاریخ بیش از 100 ساله خود دستخوش تحولات زیادی شده است، از جمله مشارکتهای ویلیام همیلتون در دهه 1920، رابرت ریا (Robert Rhea) در دهه 1930 و ای. جورج شفر (E. George Shaefer) و ریچارد راسل (Richard Russell) در دهه 1960. جنبههای این تئوری جایگاه خود را از دست دادهاند، برای مثال، تأکید آن بر بخش حملونقل، یا راهآهن، در شکل اصلیاش، اما رویکرد داو همچنان هسته تحلیل تکنیکال مدرن را تشکیل میدهد.
این مقاله مقدمهای بر تئوری داو ارائه کرده و مراحل مختلف روند بازار بر اساس کار داو را مورد بحث قرار میدهد. مانند هر نظریه دیگری، اصول زیر خطاناپذیر نبوده و قابل بحث و تفسیر هستند.
بیشتر بخوانید:راهنمای سوئینگ تریدینگ رمزارزها برای تازهکارها
1. بازار گویای همه چیز است
این اصل در راستای فرضیه بازار کارآمد (EMH) است. داو معتقد بود که بازار گویای همه چیز است، به این معنی که تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت منعکس شده است.
به عنوان مثال، اگر انتظار میرود شرکتی به طور گسترده سودهای بهبود یافته و مثبتی را گزارش کند، بازار قبل از وقوع آن را منعکس خواهد کرد. تقاضا برای سهام این شرکت قبل از انتشار گزارش افزایش مییابد و پس از اینکه در نهایت گزارش مثبت مورد انتظار منتشر شود، قیمت ممکن است تغییر چندانی نداشته باشد.
در برخی موارد، داو مشاهده کرد که ممکن است قیمت سهام یک شرکت پس از اخبار خوب کاهش یابد، زیرا آن اخبار آنطور که انتظار میرفت خوب نبودهاند.
هنوز بسیاری از تریدرها و سرمایهگذاران به این اصل اعتقاد دارند، به ویژه کسانی که از تحلیل تکنیکال زیاد استفاده میکنند. با این حال، کسانی که تحلیل فاندامنتال را ترجیح میدهند مخالف آن هستند و معتقدند ارزش بازار منعکسکننده ارزش ذاتی یک سهام نیست.
2. روندهای بازار
برخی افراد میگویند که کار داو همان چیزی است که مفهوم روند بازار را به وجود آورد که اکنون به عنوان یک عنصر اساسی در دنیای مالی تلقی میشود. نظریه داو میگوید که سه نوع اصلی از روند بازار وجود دارد:
- روند اولیه – این روند حرکت اصلی بازار است که از چند ماه تا چندین سال طول میکشد.
- روند ثانویه – از هفتهها تا چند ماه طول میکشد.
- روند ثالث- این نوع روند در کمتر از یک هفته و نه بیشتر از ده روز تمایل به از بین رفتن دارد. در برخی موارد، ممکن است فقط برای چند ساعت یا یک روز دوام داشته باشند. این روندها عمدتاً در حکم نویز هستند.
سرمایهگذاران با بررسی این روندهای مختلف، میتوانند فرصتهایی را پیدا کنند. در حالی که روند اولیه روند کلیدی است که باید به آن توجه شود، فرصتهای مطلوب زمانی رخ میدهند که به نظر میرسد روندهای ثانویه و ثالث با روند اولیه در تضاد هستند.
برای مثال، اگر فکر میکنید که یک ارز دیجیتال روند اولیه مثبتی دارد، اما یک روند ثانویه منفی را تجربه میکند، ممکن است فرصتی وجود داشته باشد که در قیمت کم خرید کرده و پس از افزایش قیمت، آن را بفروشید.
در اینجا مشکل در تشخیص نوع روندی است که مشاهده میکنید و اینجاست که تحلیل تکنیکال وارد میشود. امروزه، سرمایهگذاران و تریدرها از طیف گستردهای از ابزارهای تحلیلی استفاده میکنند تا به کمک آنها بفهمند به دنبال چه نوع روندی هستند.
بیشتربخوانید:زمان انقضای قرارداد آپشن و تأثیرات آن بر بازار فارکس
3. سه مرحله روندهای اولیه
داو ثابت کرد که روندهای اولیه بلندمدت دارای سه مرحله هستند. به عنوان مثال، در یک بازار صعودی، این مراحل به شرح زیر خواهند بود:
- انباشت- پس از بازار نزولی قبلی، ارزش داراییها همچنان پایین است، زیرا تمایل بازار عمدتاً منفی است. تریدرهای هوشمند و بازارسازها در طول این دوره، قبل از افزایش قابل توجه قیمت، شروع به انباشت میکنند.
- مشارکت عمومی- اکنون کل بازار فرصتی را که تریدرهای هوشمند قبلاً مشاهده کردهاند، درک کرده و عموم مردم به طور فزایندهای به خرید روی میآورند. در این مرحله قیمتها به سرعت افزایش مییابند.
- مازاد و توزیع- در مرحله سوم، عموم مردم همچنان به سوداگری ادامه میدهند، اما روند به پایان خود نزدیک میشود. در این مرحله، بازارسازها شروع به توزیع داراییهای خود میکنند، یعنی داراییهای خود را به افرادی میفروشند که هنوز متوجه نشدهاند روند در شرف معکوس شدن است.